بازی های ps2
بازدید : 104 | یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 - 21:25
aliyare
ارسالی ها : 33
عضویت : 22 /2 /1392
وضعیت یاهو :
تشکر ها : 6
تشکر شده : 14
بازی های ps2
بازی های ps2

برج ساعت ۳ (بازی)
آلیسا همیلتون آخرین بازمانده از نسل لرد دارسی باروز و ساکن عمارت همیلتون
است که درست شب قبل از ۱۵ سالگی‌اش متوجه رازی بزرگ که سالیان سال در
خاندانش بوده است می‌شود. خون او قدرتی دارد که موجودی شیطانی به دنبال آن
است و همچنین از ماجرای قتل پدرش به دست پدر بزرگش خبر دار می‌شود . زندگی
آلیسا پر از رمز و راز است . اتاق مادرش که به طرز عجیبی ناپدید شده حالا
محلی برای سفر به گذشته شده است .

Clock Tower ۳ برای کنسول PS۲ در سال ۲۰۰۲ ساخته شد که در آن دختری ۱۵ ساله
بنام آلیسا همیلتون نامه از مادر خود دریافت می‌کند که در آن نوشته شده
قبل از ۱۵ سالگی‌اش به خانه باز نگردد . مادرش ناپدید می‌شود و الیسون بدون
توجه به مادرش به خانه باز می گردد و در آنجا مردی غریبه و نا آشنا را
میبیند .

این شروع ماجرای آلیسا است . او به زمانهای گذشته سفر می‌کند و با قاتلین
زنجیره ای مقابله می‌کند و روح دختر بچه ای را و همین طور مادر و پسری را
نجات می دهد ولی به ناگهان به بعد دیگری می رود و متوجه منی شود که پدرش بر
اثر تصادف نمرده است بلکه به وسیله پدر بزرگش به قتل رسیده و خاندان او در
گذشته به علت قدرتی که در خون داشته است مورد ازار مردی که در ابتدای
ماجرا دید شده است . و مادرش که از ماجرا خبر داشته و بردن آلیسا میامده
است در راه تصادف کرده و مرده است . او متوجه می‌شود که اتفاقاتی که الان
برای او رخ می دهد در گذشته برای نانسی یعنی مادر بزرگش نیز رخ داده است و
حتی دلیل انتخاب نام مادرش (( ناتالی )) ترکیبی از اسم نانسی و دارسی بوده
چون او هم همان قدرت را در خون خود داشته و حالا این خون در رگهای آلیسا در
جریان است . و تنها راه پاتیان دادن این کابوس کشتن مرد شیطاه صفت است که
ارتشی از قاتلین و موجودات عجیب را دارد . آهنگر قاتل و مرد اسید پاش خواهر
و برادر قیچی به دست و همچنین چوپر که موجودی شیطانی است را از سر راه بر
می دارد و با شیطان که حالا در شمایل جدش ارد دارسی است مبارزه می‌کند و با
کشتن او همه چیز را پایان می دهد .

خدای جنگ

خدای جنگ (به انگلیسی: God of War)‏، بازی که در ۲۲ مارس ۲۰۰۵ در سبک
اکشن/ماجراجویی بر اساس اساطیر یونان برای کنسول پلی استیشن ۲ انتشار یافت.
خدای جنگ توسط استدیوی سانتا مونیکا یکی از بخشهای سرگرمی سونی ساخته
شده‌است. نسخهٔ بعدی بازی با نام خدای جنگ ۲ "God of War II" در ۱۳ مارس
۲۰۰۷ منتشر شده‌است. سومین قسمت از این بازی با نام خدای جنگ ۳ "God of War
III" نیز برای کنسول پلی استیشن ۳ در تاریخ ۱۶ مارس ۲۰۱۰ منتشر شده
است.بازی با بازیگر اصلی فیلم یعنی کریتوس شروع می‌شود که می‌گوید "خدایان
المپیوس مرا رها کرده‌اند دیگر هیچ امیدی نیست" او خود را از بلندترین کوه
یونان به پایین پرتاب می‌کند. سپس بازی به سه هفته قبل برمی‌گردد نمایش
اتفاقاتی که سرنوشت بدبختانه‌اش را می‌سازد. او به مأموریتی فرستاده می‌شود
که برای نجات دادن شهر آتن باید خدای جنگ یعنی آرس را بکشد. نام کریتوس هر
جنگجویی را در سراسر عالم به لرزه می‌انداخت. او به عنوان یک رهبر دارای
خصلت‌های شجاعت، زیرکی، تاکتیک‌های جنگی و سرسختی در نبرد بود. زن‌ها
بچه‌ها و مردان زیادی از لب تیغ این جنگجو گذشته‌اند. همسرش تنها کسی بود
که می‌توانست جلوی خشم کریتوس را بگیرد. سرانجام روزی آمد که کریتوس
نمی‌توانست پیشبینی کند. ارتش او با ۵۰ مرد جنگجوی ورزیده در برابر هزاران
نفر از لشکریان بربرها و قبایل بادیه‌نشین وحشی از مشرق‌زمین قرار گرفت.
بعد از نبردی چند ساعته لشکر کریتوس مانند خود او در جنگی وحشیانه شکست
می‌خورد. کریتوس در برابر رهبر بیگانگان شکست خورده بود، چند ثانیه تا مرگ
فاصله داشت. با کمال ناامیدی او آرس خدای جنگ را صدا می‌زند، و می‌گوید:
آرس دشمنان مرا نابود کن و جان مرا در اختیار بگیر. خدای جنگ که شاهد این
نزاع است به درخواست کریتوس جواب می‌دهد و در یک لحظه تمامی سربازان دشمن
را تکه تکه می‌کند. آرس به کریتوس شمشیرهای آشوب "Blades of Chaos" را
می‌دهد شمشیرهایی که دراعماق جهنم ساخته شده‌است. این اسلحه ترکیبی از ۲
شمشیر که که مانند ۲ خنجر به انتهای زنجیر است تشکیل شده. زنجیرها در دست
کریتوس می‌پیچند و گوشت دست او را ذوب می‌کنند. این زنجیرها برای همیشه قول
کریتوس را به او یاد آور می‌شود. در یک چشم به هم زدن رهبر وحشیان بادیه
نشین می‌میرد... کریتوش با شمشیرهای آشوب سر رهبر وحشیان را می‌برد.
کریتوس، وفادار به قولش از این به بعد تمامی دستورهای خدای جنگ را اجرا
می‌کند. کریتوس به نام خدای جنگ انسان‌های زیادی را می‌کشد. حتی به دهکده
وفادار به آتنا هم رحم نمی‌کند. به درخواست کریتوس مردانش تمامی دهکده را
به آتش کشاندند. در طول کشتار کریتوس معبدی را پیدا می‌کند که به او احساس
می‌دهد هرگز نباید به آن قدم بگذارد. قبل از داخل شدن غیبگوی دهکده به او
اخطار می‌دهد که خطرات معبد بیشتر از آن چیزیست که کریتوس فکر می‌کند.
کریتوس بی توجه به پیرزن وارد معبد می‌شود، خون جلوی چشمان او را گرفته. هر
کس در نزدیکی کریتوس بود جان سالم بدر نبرد. کریتوس همه را قطعه قطعه کرد.
بالاخره او دو قربانی آخر خود را هم گرفت. هر چند همه چیز تغییر پیدا کرد،
وقتی کریتوس به عقل آمد دید در جلوی چشمان او جسد همسر و دختر کوچکش
پیداست. بله او با دستان خود آن دو را کشته بود برای او بسیار گیج کننده
بود که خانواده او آنجا چه می‌کردند در حالی که او آخرین بار در شهر
اسپارتا از آنها خداحافظی کرده بود تا به جنگ بیاید. خدای جنگ که یک بار
جان او را نجات داده بود برای او توضیح می‌دهد که برنامه‌هایش چه بوده است.
او ظاهر می‌شود و توضیح می‌دهد که زن و بچه‌اش آخرین ریسمان‌های انسانیت
در زندگیش بوده‌اند. ولی حقیقتی در راه بود جادوگر دهکده از خاکستر زن و
بچه‌اش که در معبد سوخته بودند برای نفرین ابدی او استفاده کرد تمامی بدن
کریتوس را خاکستر سفید خانواده‌اش پوشاندند به غیر از خالکوبی قرمز بدنش.
نفرینی که همیشه و همه جا به‌دنبال او بود. کریتوس از تابعیتش به خدای جنگ
دست می‌کشد. او ۱۰ سال در دنیا سرگردان شد از این بندر به بندری دیگر از
مکانی به مکان دیگر ولی کابوس‌ها او را رها نمی‌کردند انگار این افکار
مانند طاعون مغزش را فاسد کرده بودند. خاطرات کشتن زن و فرزندش وجودش را
فرا گرفته بود. بعد از ۱۰ سال خدای جنگ خودش به آتن حمله می‌کند جایی که
آتنا خواهرش محافظ آن بود. به وسیله قانون زئوس خدایان از جنگ با خودشان
منع شده بودند. بنابرین برای نجات شهر باید به دنبال موجودی فانی می‌گشت که
بتواند خدای جنگ را نابود کند. او به‌دنبال کریتوس می‌رود و قول می‌دهد که
در برابر متوقف کردن خدای جنگ گناهان و جنایت‌هایش را می‌بخشد، و کریتوس
قبول می‌کند. کریتوس اول شروع به یافتن پیشگوی آتن می‌کند. وقتی به معبد
پیشگو رسید، پیرمردی را دید که در حال کندن قبر است، پیرمرد گفت که مجبور
است قبر بزرگی را بکند و وقت هم ندارد و بعد پیرمرد به کریتوس حرفی زد که
نمی‌توانست باور کند. قبری که او می‌کند برای یک نفر بود و آن یک نفر هم
کریتوس بود. بر اساس دانسته‌های پیرمرد غیبگو او فقط با یک راه می‌توانست
خدای جنگ را نابود کند و آن هم پیدا کردن جعبه پاندورا افسانه‌ای بود. آتنا
به کریتوس می‌گوید که چطور باید به جعبه پاندورا دست پیدا کند. او باید به
داخل کوهستانی می‌رفت که بر سوار آخرین تیتان یعنی کرونوس، که پدر بیرحم
زئوس بود. بالاخره با سعی و تلاش و پشت سر گذاشتن تهدیدات بسیار مهلک
کریتوس موفق شد به جعبه پاندورا دست پیدا کند. ولی قبل از رسیدن به آتن
همراه جعبه، خدای جنگ از این مسئله آگاه می‌شود که کریتوس به جعبه دست پیدا
کرده. در حالی که در حال جنگ بود از مسافتی بسیار دور با ستون سنگی تیز به
طرف کریتوس که در معبد پاندورا بود پرتاب می‌کند. تیر پس از طی مسافت
بسیار زیادی به کریتوس می‌رسد و شکم او را پاره می‌کند و او را به دیوار
می‌کشد. در آخرین لحظات عمر کریتوس خاطرات کشتارش، کشتار زن و بچه‌اش در
ذهنش تدایی می‌شود. کریتوس با درماندگی می‌بیند که نوکران خدای جنگ چگونه
جعبه پانادورا را با خود می‌برند. کریتوس در دوزخ سقوط می‌کند، او شکست
می‌خورد اما نمی‌خواهد بمیرد. او در راه جهنم با جامعه جنایت کارن مبارزه
می‌کند. در انتهای راه به زنجیری رسید که یک سر آن به آسمان وصل بود. در
آخر زنجیر همان پیرمردی بود که داشت قبر می‌کند او می‌گوید آتنا تنها خدایی
نیست که از تو مواظبت می‌کند گورکن پیر این را گفت و غیب شد. کریتوس از
صحرای روحهای سرگشته با تمامی دام‌ها و خطرهایش عبور می‌کند و بالاخره موفق
می‌شود که از دوزخ خودش فرار کند. یک کار باقی مانده بود پیدا کردن جعبه
پاندورا. او وقتی به خدای جنگ رسید جعبه با زنجیری به دستان خدای جنگ وصل
بود. با پرتاب یک صاعقه به طرف دستان خدای جنگ توانست زنجیر را از دستان
خدای جنگ پاره کند. جعبه سقوط می‌کند و کریتوس باز هم آن را پس می‌گیرد. در
آخر نبردی مانده بود بین کریتوس و خدای جنگ که سرنوشت آتن را رقم می‌زند.
در یک اقدام تدافعی خدای جنگ کریتوس را داخل ذهن خودش به دام انداخت. او
توهماتی از خانواده‌اش را برای ذهن کریتوس ساخت که به دستان خود کریتوس
کشته می‌شدند. کریتوس عهد می‌کند که نگذارد دیگر بار خانواده‌اش به دست
خدای جنگ بمیرند و از آنها در مقابل موجوداتی که شبیه خودش بودند و قصد
کشتن خانواده‌اش را داشتند محافظت کند. بالاخره کریتوس بر دشمنان خیالیش
پیروز می‌شود و خانواده‌اش را نجات می‌دهد. با این وجود که کریتوس موفق به
نجات خانواده‌اش شد. ولی چه ارزشی داشت در آخر فهمید که آنها همه‌اش خیالات
بوده. هدف خدای جنگ از این کار این بود که روح خدای جنگ را بشکند تا
کریتوس پذیرای شکست شود. کریتوس که حالا تمامی نیروها و اسلحه تیغه‌های
آشفتگی را از دست داده بود جنگ را بخوبی اداره می‌کند و توانست در هشیاری
حملات خدای جنگ را بشکند و به شمشیر قوی کوه المپ دست پیدا کند. بعد از یک
نبرد طولانی و سخت، بالاخره کریتوس می‌تواند خدای جنگ را شکست دهد و شمشیرش
را در گلوی خدای جنگ فرو برد. بعد از کشتن خدای جنگ و دریافت تبریکات
خدایان مختلف کریتوس از آتنا می‌خواهد کابوس‌ها و زجرهایی که در جانش در
اثر گشتن همسر و فرزندش رخنه کرده‌اند را از او دور کند. آتنا به او
می‌گوید که می‌تواند جنایات و اشتباهات او را ببخشد ولی هیچ خدا و یا
نیرویی نیست که بتواند خاطرات کارهای وحشتناکی که در سایه خدای جنگ آرس
انجام داده را از وجودش پاک و فراموش کند. کریتوس با احساس ناامیدی به
بالای بلندترین کوه یونان می‌رود و با سقوط از بلندی خودکشی می‌کند. (صحنه
اول بازی) کریتوس سقوط می‌کند و به درون دریای اژه می‌افتد. ولی قبل از
اینکه بمیرد احساس می‌کند نیروی عجیبی او را به بالای کوه می‌کشاند. او به
بالای کوه کشیده می‌شود، آتنا به کریتوس می‌گوید که خدایان حکم کردند او
امروز به دلیل خدمت بزرگش به خدایان نمیرد. او به کریتوس یادآوری می‌کند که
یک تخت در کوه المپ خالی است و یک خدای جنگ جدید لازم است. او به کریتوس
پیشنهاد خدای جنگ شدن را می‌دهد و دری که به کوه المپ و تخت خدایی منتهی
می‌شود را برای او می‌گشاید، و اینگونه کریتوس خدای جنگ می‌شود.
شیطان هم می‌گرید ۲
دویل می کرای ۲(به انگلیسی: Devil May )‏(دِویلْ
مِیْ کِرایْ) یکی از بازی‌های شبک اکشن ساخته شده توسط شرکت کپ‌کام است که
در سال ۲۰۰۳ توسط کپ‌کام منتشر شده‌است و به طور انحصاری برای پلی استیشن ۲
ساخته شده‌استدانته و لوسیا وارد موزه‌ای می‌شوند که در آن محل شی گران
قیمت نگه داری می‌شود بعد از جنگ با شیاطین در موزه دانته با دعوت لوسیا به
یک جزیره می‌رود.در آن جا دانته با مادر لوسیا به نام ماتیر آشنا می‌شود
که هم رزم پدر دانته بوده است. او از دانته درخواست می‌کند تا آن هارا در
جنگ با آریوس یک مرد تاجر که می خواهد دنیا را شیطانی کند وارد جنگ شود
دانته سکه‌ای را به نشانه تصمیمش که مثبت است بر روی زمین می اندازد و
جزیره را ترک می‌کند. و لوسیا به جمع آوری اطلاعات در مورد آرکانا
می‌پردازد که شی لازم برای آریوس برای بیدار کردن آرگوساکس است. لوسیا
اتفاقی آریوس را ملاقات می‌کند که او می‌گوید لوسیا مخلوق او بوده است
لوسیا با او جنگ می‌کند و آریوس از جادویش برای کنار زدن او استفاده
می‌کند.لوسیا با دانته ملاقات می‌کند ودانته از ماتیر می پرسد که آیا
آرکانا را به او بدهد یا نه که باز از طریق سکه تصمیم می‌گیرد که آن را به
لوسیا بدهد .دانته با آریوس می‌جنگد که او را شکست می‌دهد و بعد لوسیا زا
او می خواهد او را بکشد زیرا او احساس می‌کند به شیطان تبدیل خواهد شد ولی
ناگهان یک پورتال باز می‌شود که باز هم دانته توسط سکه اش به درون پورتال
می‌رود و می‌جنگد و بعد می بیند که پورتال بسته شده.در طرف دیگر لوسیا
آریوس را که زنده شده بود شکست کامل می‌دهد و سکهٔ دانته را بررسی می‌کند و
می فهمد که دوطرف یکسانند بعد در داخل مغازهٔ دانته به دنبال او می‌گردد
که با شنیدن صدای موتورسیکلت به دنبال صحبت با او می‌رود.
قتلگاه
قتلگاه (به انگلیسی: Killzone)‏ یک بازی تیراندازی اول شخص از سری بازی‌های
قتلگاه است که در سال ۲۰۰۴ توسط شرکت گوریلا گیمز ساخته شده و توسط شرکت
سونی کامپیوتر اینترتیمنت برای پلی‌استیشن ۲ منتشر شد. این اولین بازی از
سری بازی‌های کیلزون است.[۱]

یه خواهش کوچیک لطفا بعد از خواندن این مطالب نظر دهید
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش

1 از aliyare به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : laykan /
laykan
ارسالی ها : 191
عضویت : 11 /1 /1392
وضعیت یاهو :
تشکر ها : 2
تشکر شده : 64
1 RE بازی های ps2
یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 - 21:32

از دویل می کرای ۲ خیلی خوشم اومد جالب به نظر میاد بازیش
امضای laykan


امضا ندارم
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش






برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :